یک مشکل اصلی کسبوکار
مشکل اساسی یک همراستا سازی است: سازمانها با آنچه که مردم در واقع تجربه میکنند در هماهنگی نیستند. مشکل تیم های فاقد یک هدف مشترک هستند راه حلهایی ساخته میشود که از واقعیت جدا هستند، تمرکز به جایی تجربه بر روی فن آوری است و استراتژی کوتهبینانه میباشد.
به جای اینکه ببیند مشتری چه دغدهایی روبهرو است، به فکر فناوری جدید است.
با برای مثال یکی از تجربه های خودم
سال ۹۵ اولی که فروشگاه اینترنتیام راهاندازی کردم دنبال رشد کسبوکارم بود و طبق آموزشهایی میدیدم به این نتیجه رسیده بودم CRM کمک کننده برای من که میتوانم اطلاعات مشتری ثبت کنم سیستم پیامکی راهاندازی کنم و خیلی فناوری های جدید به دست میآوردم که رقبا نداشتن حتی بهش فکرم نمیکردن من با هزینه سنگینی نرمافزار CRM راهاندازی کردم. فقط تنها کاری انجام دادم اطلاعات مشتریها رو ذخیره کردم و دیگر امکانات این فناوری تا مدتها استفاده نکردم و کَپ زد.
به نظرم اگر اون موقع جایی این کار خیلی راحت با نرم افزار اکسل اطلاعت مشتری ذخیره میکردم و به دنبال دغدغه مشتریها بود نتیجه بهتری حاصل میشد.
آن زمان مشتری من نیاز داشت بستههای که دریافت میکند سالم به دستش برسد.
سه الزام برای دستیابی به همراستایی در کسبوکار
1.پیشنهادهای خود را به جای درون به بیرون، بیرون به درون نمایش دهید
تیم های ما با بهترین نیات تمرکز زیادی بر روی فرآیندهای داخلی دارند به سادگی نمیدانند که مشتریان در واقع چه چیزی را تجربه میکنند.
کسبوکارها باید درک روشنی از تجربیاتی که ایجاد میکنند داشته باشند. و هرکسی باید با افرادی که آنها خدمت میکنند همدلی کند.
همدلی با مشتری چیست؟
کسب همدلی تنها در مورد داشتن احساسات مشابه به عنوان یک فرد دیگر نیست در عوض، به توانایی درک آنچه دیگران تجربه میکنند به توانایی قرار دادن خودتان به جای دیگران هست.
همدلی به این معنی است که دیدگاه آنها حتی اگر با دیدگاه آنها حتی اگر با دیدگاه خودتان تفاوت داشته باشد معتبر است.
2. هماهنگ سازی وظایف داخلی میان تیم ها و سطوح
سیلوهای سازمانی از همراستاسازی جلوگیری میکنند. تعهد سازمانی به جای کار بر روی مرزهای عملکردی آن بر انجام هر کاری که طول میکشد تا اطمینان حاصل شود که اجزا تجارب خوبی دارند.
سیلو های سازمانی
در کشاورزی، انواع مختلف غلات و محصولات را در سیلوهای مجزا انبار میکنند تا با هم مخلوط نشوند. در کشاورزی، مخلوط نشدن محصولات، مهم و ارزشمند است اما در یک کسب و کار، اطلاعات باید بین بخشهای مختلف سازمان جریان داشته باشد و دست کارکنان بچرخد تا بتوان کارها را به طور هماهنگ پیش برد.
از سوی دیگر، مدیران نگرانند که اطلاعات حساس سازمان به افراد نامربوط منتقل شود و یا از سازمان خارج شود. عدم تعادل بین حفظ اطلاعات حساس و چرخش اطلاعات مورد نیاز افراد، باعث میشود که بخشهای سازمان شبیه سیلوهای مجزا و بیارتباط با هم شوند. که این امر برای کسب و کار شما زیان آور است.
همراستا کردن فقط در مورد پشرفت های سطحی نیست بلکه در مورد اقدامات جمعی کل گروه در تمام سطوح است. فرآیندهای پشت صحنه سازمان به اندازه نقاط قابل مشاهده متقابل که افراد با آن مواجه میشوند، تجربه کلی سروکار دارند.
3.تصویر سازیهای را به عنوان منابع مشترک ایجاد نمایید.
چالش های همراستا سازی در دشواری مشاهده وابستگی های متقابل بین سازمان نهفته است. هر بخش ممکن است به تنهایی عملکرد خوبی داشته باشد. اما از دیدگاه کابران، تجربه، ترکیبی از تعاملات است که باید خودشان را هدایت کنند.
تصویر سازی ابزاری کلیدی برای تجزیه کردن تفکر جداگانه میباشد یک نمودار از تجربه فرد خاص به عنوان یک مدل ملموس برای تیم ها عمل میکند تا دور هم جمع شوند. از همه مهمتر، تصویر سازی به بیننده اجازه میدهد که روابط به هم پیوسته خود را درک کند.
دیدگاهتان را بنویسید