مهارت های لازم برای بهبود مدل سازی کسبوکار (ایده پردازی و پالایش)
برای بهبود یک مدل کسب و کار به دو مهارت اساسی نیاز دارید
آنها کمی شبیه عضلاتی هستند که بازوی شما را حرکت می دهند – عضله دوسر بسته می شود و عضله سه سر باز می شود و شما می خواهید آنها از نظر قدرت برابر باشند.
اگر یکی بسیار قوی تر از دیگری باشد، بازوهای شما بد شکل به نظر می رسند و احتمالاً به خود آسیب می زنید.
خوشبختانه می توان آنها را آموزش ها تقویت کرد.
این دو مهارت : ایده پردازی و پالایش .
ایده پردازی مهارت دیدن امکانات جدید، ترکیبی از تخیل و برنامه ریزی سریع است.
این توانایی شنیدن چند کلمه است که جرقه فکری را برمی انگیزد، جلو ذهن تون نگیرید هرچی خلق کردین هرچند چرت .
این امر مستلزم آن است که قضاوت را تا انتها به حالت تعلیق در آورید تا به طور تصادفی ایده های درخشان را خیلی زود از بین نبرید.
در اینجا یک مثال سرگرم کننده غیر تجاری آورده شده است:
برای تعطیلات بعدی خود کجا می خواهید بروید؟
احتمالاً پاسخی دارید که به ذهنتان خطور می کند.
اما اگر به گزینه های دیگر فکر کنیم چه می شود:
می توانید در تابستان به آمریکای شمالی بروید و در پارک های ملی خیره کننده پیاده روی کنید.
می توانید به کوئینزتاون بروید و رفتینگ/بانجی جامپینگ کنید.
شما می توانید قبل از ناپدید شدن در دیواره مرجانی بزرگ شنا کنید.
می توانید به بازارهای زمستانی در آلمان بروید.
شما می توانید در تایلند به یک خلوتگاه بروید، بدن خود را سم زدایی کنید و گوشی خود را خاموش کنید.
می توانید در رشته کوه های آلپ سوئیس به اسکی بروید، سپس در مقابل آتش باز براندی بنوشید.
می توانید گالاپاگوس در آمریکای جنوبی را کشف کنید.
شما می توانید هنرمند مورد علاقه خود را در تور سراسر کشور خود دنبال کنید.
می توانید در آفریقا به سافاری بروید و از نزدیک به حیوانات نزدیک شوید.
در این گزینه ها، چند نوع وجود دارد:
شما می توانید به تنهایی بروید.
شما می توانید با شریک زندگی خود بروید.
شما می توانید با خانواده نزدیک خود بروید.
شما می توانید با خانواده بزرگ خود بروید.
شما می توانید با دوستان نزدیک بروید.
شما می توانید با یک گروه بزرگ از دوستان بروید.
می توانید در کنار یک کنفرانس کاری شرکت کنید.
شما می توانید کل تیم کاری خود را ببرید.
شما می توانید با یک بودجه ناچیز این کار را انجام دهید.
شما می توانید برخی از قطعات را با بودجه کم، با کمی تجملات انجام دهید.
شما می توانید همه این کارها را با استاندارد متوسط انجام دهید.
شما می توانید همه چیز را لوکس کنید.
… یا می توانید به یک کشور جدید نقل مکان کنید.
نکته اینجاست: ایده های خوب در رقابت زنده می مانند.
شاید ایده اولیه شما همچنان برنده باشد.
با فکر کردن سریع به گزینههای دیگر، بیشتر متقاعد میشوید که راه درستی است و شاید دلیل آن را روشنتر کرده باشید.
اما این احتمال نیز وجود دارد که یک رقیب جدید مورد علاقه شما باشد.
در هر صورت، بهتر است که این روند را طی کرده باشید.
در مورد کسبوکار شما هم همینطور است – با قرار دادن هر عنصر ایدهتان در یک آزمایش عادلانه ، قویترین مفاهیم را زنده میبینید و گزینههای بهتری را خواهید دید که به اوج میرسند.
من شرط می بندم حداقل پنج بخش مختلف مشتری وجود دارد که از آنچه شما می فروشید دوست دارند.
شرط می بندم چندین ارزش پیشنهادی قانع کننده وجود دارد که شما آنها را برجسته نمی کنید.
من شرط می بندم چندین نقطه قیمت وجود دارد که درآمد و حاشیه شما را افزایش می دهد.
من شرط می بندم که شرکای جدیدی وجود دارند که می توانند کار بهتر و ارزان تری نسبت به کاری که امروز انجام می دهید انجام دهند.
شرط می بندم 4-5 هزینه وجود دارد که امروز می توان آنها را کاهش داد که هرگز از دست ندهید.
شرط می بندم کانال های جدیدی وجود دارند که می توانند به طور مؤثرتری شما را به مشتریان جدید متصل کنند.
شرط می بندم ترفندهایی وجود دارد که می تواند حفظ مشتری شما را افزایش دهد و وفاداری شما را افزایش دهد.
مهمتر از همه، شرط می بندم که با نگاه عینی و تخیل به هر جزء، شروع به دیدن احتمالات جدید هیجان انگیزی خواهید کرد که کسب و کار شما را بهبود می بخشد.
هنگامی که فهرستی طولانی از امکانات تهیه کردید، به مهارت دوم نیاز دارید: اصلاح (پالایش)
پالایش در مورد مقایسه دقیق و مبادلات هوشمندانه است.
شما باید بتوانید چیزها را بیعلاقه ببینید و ایده روشنی از آنچه اکنون و همچنین در آینده برای شما مهم است داشته باشید.
به عنوان مثال، شما احتمالاً می توانید یکی از آن تعطیلات را انجام دهید، اما نه همه آنها.
در واقع، قیمت یکی از آنها ممکن است به اندازه دو مورد دیگر باشد.
این به میزان هزینه ای که می خواهید خرج کنید نیز بستگی دارد: هزینه رفتن کل خانواده به کشورهای بین ایالتی به اندازه هزینه بردن خود به خارج از کشور است.
سپس ملاحظات بیرونی وجود دارد – چه زمانی از سال در حال سفر هستید، چقدر زمان دارید، و چه گزینه های دیگری برای پول خود دارید؟
این ممکن است حرکت عاقلانه تری باشد که به تعطیلات ارزان بروید و شغل خود را تغییر دهید – این می تواند شما را بسیار شادتر کند.
یا شاید بهتر باشد سفر را شش ماه به تعویق بیندازید تا پول نقد یا آزادی بیشتری داشته باشید.
پالایش مهارت اندازه گیری عناصر مختلف هر ایده و سپس کوتاه کردن لیست مدعیان است.
به نظر من این برای انتخاب غذا مفید است: از یک نفر بخواهید گزینهها را به سه کاهش دهد و سپس از یک نفر دیگر بخواهید از بین آخرین مدعیان انتخاب کند.
هر بخش از کار آسان تر از انتخاب یک برنده واقعی است و هر دو نفر می توانند نتیجه را کنترل کنند (تا حدی).
به طور مشابه، شما نمی توانید هشت بخش مشتری جدید را به طور همزمان هدف قرار دهید، اما احتمالاً می توانید آن را به دو یا سه بخش محدود کنید که مراحل آزمایش را طی می کنند.
این مهارتها در کنار هم کار میکنند:
ایدهپردازی بدون اصلاح، گزینههای آشفتهای را ایجاد میکند که هرگز تکمیل نمیشوند، یا «فلج تحلیلی» وحشتناک.
اصلاح بدون ایدهپردازی، فرهنگ بدبینی و کمبود نامزدها را ایجاد میکند، که منجر به توقف پروژه شما میشود یا به گزینه «کمترین بدترین» رضایت میدهد.
سه تله وجود دارد که سر راه قرار میگیرند و ما میتوانیم ببینیم که چگونه میتوان از هر کدام اجتناب کرد.
تله شماره 1: وسواس
در اینجاست که فرد بیش از حد به ایده ای که تغییر کرده است وابسته می شود، اما تمایلی به چشم پوشی از ایده ای که می توانسته باشد را ندارد.
به عنوان مثال، ممکن است عاشق یک محصول باشید، حتی پس از آزمایش بازار که ثابت می کند تضمینی برای از دست دادن پول وجود دارد.
همچنین می تواند وسواس به یک عنصر یا ویژگی واحد باشد، مانند نام تجاری، سفیر برند، ساختمان یا مشارکت.
کمی شبیه خرید یک تلویزیون جدید چون کنترل از راه دور را دوست دارید.
بهترین راه برای از بین بردن وسواس، نامگذاری آن است.
با گذاشتن آن روی میز، برای همه، به خصوص برای فرد مبتلا به وسواس آشکار می شود (اگرچه احتمالاً دوست ندارند فوراً آن را بپذیرند).
با شناسایی ملایم مسئله واقعی، می توانید جایگزینی در جای دیگری در کسب و کار پیدا کنید یا تصمیم سختی برای تغییر ایده بگیرید.
تله شماره 2: چشمک زن
چشمک زن چیزی است که اسب های مسابقه را از ترسیدن رقبای خود باز می دارد – آنها فقط می توانند مسیر پیش روی خود را ببینند.
بسیاری از کارآفرینان “چشمک” می زنند تا بتوانند بدون هیچ گونه مداخله یا حواس پرتی، بر ایجاد کسب و کار خود تمرکز کنند.
در این لحظات فقط می خواهند ایده را بدون قضاوت و تحلیل اجرا کنند.
هر چقدر هم که این نجیب است، تجربه من این بوده است که پلکها اغلب برای جلوگیری از صدای آزاردهنده در محل قرار میگیرند – شک آزاردهنده در سر کارآفرین .
پلکها برای حفظ هزینههای کاهشیافته وجود دارند – اگر اکنون ترک کنید ضرر بزرگی به نظر میرسد.
متأسفانه، این منطق دلیل خوبی برای استقامت در یک مدل کسب و کار معیوب نیست.
من متوجه می شوم که با پرسیدن سؤالاتی که چشمک زن ها را از بین می برد (معمولاً سؤالاتی در مورد ایده ها و گزینه ها، یا در مورد توان مالی)، کارآفرینان در واقع از شنیدن اینکه شخص دیگری شک و تردیدهایی را که افکار آنها را آزار داده است، احساس آرامش می کنند.
با بررسی مجدد مدل در یک نور عینی، آنها می توانند مسائلی را که قبلاً سعی در جلوگیری از آن داشتند شناسایی کرده و به آنها رسیدگی کنند.
تله شماره 3: تلاش برای داشتن همه چیز
بسیاری از مردم حذف ایده های بد را آسان می دانند.
این مهارت تفکر استراتژیک نیست.
این در مورد نه گفتن به ایده های خوب است تا به بهترین ایده ها بله بگویید.
سخت است که اعصاب خود را حفظ کنید و مدل کسب و کار 8/10 را کاهش دهید، اما این چیزی است که برای موفقیت لازم است.
استیو جابز این را فهمید – معروف بود که تیمش را مجبور کرد ده اولویت اصلی خود را بنویسند، سپس یک نشانگر را گرفت و هفت مورد پایین را خط زد.
او میدانست که شرکت نمیتواند بیش از سه هدف داشته باشد، اگر نه فقط یک اولویت اصلی.
اگر در مورد رشد و پایداری جدی هستید، میدانید که باید همه گزینههای B+ و A- را حذف کنید تا انرژی کافی برای دنبال کردن A+ داشته باشید.
در یک کسب و کار، این به این معناست که محوری ترین یا سودآورترین گزینه ها را انتخاب کنید و سپس به همه ایده های خوب دیگر «نه» بگویید.
ابزار و فرآیندهایی که ما برای تقویت مدلهای کسبوکار استفاده میکنیم به گونهای طراحی شدهاند که هر دو “عضله” را به طور همزمان کار کنند.
ابزارهایی مانند Value Proposition Canvas به درک مشتری و آنچه که آنها به دنبال آن هستند کمک می کند، که به ما امکان می دهد بخش های دیگر را با علایق کمی متفاوت کشف کنیم.
همچنین به ما امکان می دهد قانع کننده ترین ارزش های پیشنهادی را رتبه بندی کنیم و با ارزش ترین بخش های مشتری را شناسایی کنیم.
بوم مدل کسب و کار روشی عالی برای ترسیم مفاهیم جدید با هزینه صفر است، به این معنی که می توانید 3 تا 4 ایده جدید را در یک ساعت بدون هیچ تعهد یا تعهدی از بین ببرید.
هنگامی که آنها را ترسیم کردید، می توانید هر یک از آنها را با تیم/مشاوران خود ارزیابی کنید، نقاط قوت نسبی آنها را یادداشت کنید و آنهایی را که دارای بیشترین پتانسیل هستند را مشخص کنید.
فرآیند تست مشتری به ما امکان میدهد ببینیم که مشتریان چگونه با چیزی که میفروشیم تعامل دارند. این جرقه ایدههای جدیدی را برمیانگیزد، و همچنین فرضیات نادرست ما را در مورد نحوه رفتار مردم از بین میبرد.
آزمایش نباید ترسناک باشد، این ارزان ترین و کم خجالت آورترین راه برای تشخیص مسائل و فرصت های طلایی از قبل است.
ایده های خوب از رقابت جان سالم به در می برند.
اگر مایل نیستید چند رقیب سریع را از بین ببرید، واقعاً چه اتفاقی می افتد؟
آیا مشکوک هستید که ایده فعلی شما بهترین نیست؟
اگر چنین است، چرا نمی خواهید ایده بهتری برنده شوید؟
اگر ایده های خوب زیادی دارید، چرا از حذف بدترین گزینه ها می ترسید؟
آیا داشتن یک ایده برنده کافی نیست؟
چه چیزی باعث عدم تصمیم گیری شما می شود؟
ترس است یا طمع؟
مانند تمرین عضلات، این فرآیند ممکن است دردناک یا خسته کننده باشد، اما مدل کسب و کار شما را بسیار قوی تر می کند.
بهتون پیشنهاد میدم این تمرین انجام دهید و نتیجه رو برام کامنت کنید